نويسندگان



آثار تاريخي يك عاشق



دوستان عاشق تنها



دوستان عاشق



وضعیت من در یاهو



آمار وب



طراح قالب:



موزیک و سایر امکانات





به خاطر عشق

 

 

 

به خاطر تو خورشید رو قاب میکنم و بر دیوار دلم میزارم

  

به خاطر تو اقیانوس ها رودر فنجانی نقره گون جای میدهم

 به خاطر تو کلماتم را به باغهای بهشت پیوند میزنم

به خاطر تو دستانم را آیینه میکنم و بر طاقچه ی یادت میگذارم

به خاطر تو میتوان چون کودکی لجوج سلام معطر سیب ها را نشنیده گرفت

به خاطر تو میتوان از جاده های برگپوش و آسمان های دور دست چشم پوشید

به خاطر تو میتوان شعله ی تلخ جهنم را چون نهری گوارا مزه مزه کرد

 

به خاطر تو میتوان به ستاره ها و عاشق ها محل نگذاشت

 

  نگاهم کن تا مثل صبح نورانی شوم...

 

    

 

 

از پنجره کوچک  تنهاییم با تو حرف می زنم

 

از پشت دیوارهای سنگی 

............................................................

  

 با قایق غم هایم ، در رودخانه اشکهایم

  برای یافتن تو تا انتهای ظلمت پارو می زنم.

  

 چشمان مهربان تو از لابه لای شهر ستاره، باز هم قصه امید را می گوید

 

  اما قلب کوچک من سالهاست که

  حرفهای شاد را در کویر خود ندیده است

  از خود خانه و سر پناهی ندارم و در آرزویش هم نیستم

 امـــا متن جان آرزوی مــن این اســت کـه:

خانه ای در دل آسـمان داشـته باشم

 اگر چه به مساحت یک قلب باشد.

 

 

  

 

خسته شدم می خواهم در آغوش گرمت آرام گیرم.خسته شدم بس كه از سرما لرزیدم

بس كه این كوره راه ترس آور زندگی را هراسان پیمودم زخم پاهایم به من میخندد...
خسته شدم بس كه تنها دویدم...


اشك گونه هایم را پاك كن و بر پیشانیم بوسه بزن...
می خواهم با تو گریه كنم ...
خسته شدم بس كه...
تنها گریه كردم...

 

می خواهم دستهایم را به گردنت بیاویزم و شانه هایت را ببوسم...


خسته شدم بس كه تنها ایستادم.

                   

................................................. 

 


[+] نوشته شده توسط тαηнα در 21:11 | |







غم عشق

 

  

 می دانم وقتی بیایی
انکار می کنی نبودن هایت را
اما من، نبودن هایت را حس می کنم
با این بغضی که گلویم را سخت فشرده
و بی خبری هایم

و تویی که نیستی

 

امشب همه بودند
ولی چه فایده که من تو را می خواستم.


و تو بی آنکه نیم نگاهی بیاندازی از دستانم می لغزی و می روی

 به من بگو...

گناه من چه بود که اینگونه با تو گره خوردم و
اینگونه می شکنم و
 هیچ وقت التیام نمی یابم؟؟

 

 به من بگو...
به کدامین گناه ِ نکرده
منتظرت نشسته ام
و از درون فرو می ریزم؟

 

کاش میشد ببخشمت... کاش راهی بود.شاید باشه....اما من نمیدونم 

 

دلم بدجوری شکسته...

 

 

 

به جز غم خوردن عشقت غمی دیگر نمیدانم                             

                             که شادی در همه  عالم از این خوش تر نمیدانم 

 

 دل در غم عشق مبتلا خواهم كرد...

 

 از غم عشق چه میباید کرد؟
می توان قصه نوشت...
شعر سرود...
می توان گریه جانسوزی کرد....


می توان از غم عشق ماتم داشت..

 

        دلـــــــــــــــــــــــــم شکستــــــــــــــــــــــــه    

      

  

 

به راستی چه سخت است خندان نگهداشتن لبها
در زمان گریستن قلبها



و تظاهر به خوشحالی در اوج غمگینی
و چه دشوار و طاقت فرساست



گذراندن روزهای تنهایی
در حالی که تظاهر می کنی هیچ چیز
برایت اهمیت ندارد .



اماچه شیرین است در خاموشی و خلوت

 

                              به حال خود گریستن                              

                          

        دلــــــــــــــــــــــــــــــم شکستــــــــــــــــــــــــه     

 

کاش میدانستی که درون قلبم خانه ای داری تو که همیشه آنرا با شفق می شویم  

  


و با آن میگویم که تویی مونس شبهای دلم
کاش میدانستی باغ غمگین دلم بی تو تنها شده است
 و گل غم به دلم وا شده است..

 

کاش میدانستی که درون قلبم با تپشهای عشق هم صدا هستی تو
کاش میدانستی که وجود تو و گرمای صدایت به من خسته و آشفته حال زندگی می بخشد.


      


[+] نوشته شده توسط тαηнα در 21:11 | |







این سرزمین ماندن ندارد

روزی شیری در دره ای خوابیده بود  و یک لاشه گوسفند هم جلویش بود که نصف آن را خورده بود و نصف دیگرش مانده بود.

روباهی از دور داشت می آمد که از لاشه بخورد!

شیر خودش را به خواب زد و پیش خودش گفت حالا که من خوردم و سیر شدم بگذار او هم بیاید و بخورد!

روباه برای اینکه مطمئن بشود او خواب است یک روده برداشت و به دست و پای  شیر بست!

آن وقت شروع کرد به خوردن!

خوب که سیر شد رفت!

شیر خواست حرکت کند اما آفتاب گرم روده ها را خشک و محکم کرده بود و هر چه کردنتوانست حرکت کند!

گفت رفتم ثواب کنم کباب شدم و همانطور خوابید تا موشی از سوراخ در آمد و شروع کرد به پاره کردن روده و بند

 بند روده را پاره کرد و رفت داخل سوراخش!

در این وقت شیر حرکت کرد که برود،یک شیر دیگر او را دید و گفت کجا میروی ؟

گفت می روم از این سرزمین دور شوم!

رفیق او پرسیدچرا ؟

شیر گفت جائی که روباه بیاید دست مرا ببندد و موشی دست مرا باز کند دیگر  این سرزمین ماندن ندارد !

 







[+] نوشته شده توسط тαηнα در 21:11 | |







عروس شدن دختر پادشاه(معما)

دختر پادشاهی از پدر خود میخواهد، كه او را تنها به كسی شوهر دهد كه بتواند به پرسشهای منظوم او پاسخ گوید، بزرگان و امیرزادگان، همه از پاسخ گفتن درمی مانند و سرخود رادر این راه برباد میدهند. تا آنكه دلاك كچلی در پاسخگویی به پرسشهای دختر پادشاه توفیق حاصل می كند. پرسشهای آن دختر چنین بود:

من اگر آهوی شده به كوهها بگریزم، چه می كنی؟ 2- من اگر مشتی دانه شده، برزمین ریختم، چه می كنی؟ 3- من اگر گُلی شده بر كوهها رُستم، چه می كنی؟ 4- من اگرسیبی شده به درون صندوقی رفتم، چه می كنی؟ پاسخ آن دلاك كچل چه بود؟ 

دلاك كچل نیز پرسشهایی مطرح كرد كه این پرسشها در حقیقت، پاسخ پرسشهای آن دختر بود. او پرسید 1- اگر من سگی شده آهو را گریزاندم، چه می كنی؟ 2- اگر من خروسی شده دانه ها را برچیدم چه می كنی؟ 3- اگر من باغبان خردسالی شده، گل را چیدم، چه می كنی؟ 4- اگر من دامادی شده، سیب را خوردم و بدن ترا در آغوش گرفتم چه می كنی؟ همینكه پسرك دلاك این جمله را برزبان راند، دختر پادشاه فریادی كشیده و گفت: آی دایه ها، معمای مرا پیدا كردند و او را به پسر دلاك دادند.

                                                                  


[+] نوشته شده توسط тαηнα در 21:11 | |







غریبونه

انگار بازم از گریه لبریزم            دلتنگ از این حس غمنگیزم

این جمعه هم رفتو غریبونه        از دوریه تو اشک میریزم

مثل صدای نی پر از بغزم         مثل غروب جمعه دلگیرم

از چشمای من چهره می پوشی      اخه مگه چی بوده تقصیرم

دل واپسیم دل شور تو دارم        ایینه چشمامو تر کردی

اون همه تا لحظه ی مردن         چشم انتظارم تا تو برگردی

از ابتدای داستان عشق           چشم انتظاری سهم عاشق بود

 

              تقویم من با جمعه هاش زندس

                در انتظار جمعه اخرم

 


[+] نوشته شده توسط тαηнα در 20:25 | |







قیامت...

خیلی از این دوتا اهنگ خوشم میاد همیشه گوش میکنم...

اگه دوست دارید شما هم دانلودش کنید...

http://up98.org/upload/server1/01/n/pwm147oxez75r5tz7ybr.jpg

دانلود

http://www.upload.iran-forum.ir/uploads/1314772934.mp3

http://www.upload.iran-forum.ir/uploads/1314808218.mp3


[+] نوشته شده توسط тαηнα در 20:25 | |







دلم گرفته، ای خدا

 

دلم گرفته، ای خدا

 

این روزا هیچکی غیر تو ، درد من ونمی دونه .

 

دلم گرفته، ای خدا

 

حتی صدامم این روزا به ساز من نمی خونه.

 

دلم گرفته ازهمه

 

از این روزای سوت و کور .

 

از این ترانه مردگی، از این شبهای بی عبور.

 

تمام لحظه های دلم زیر هجوم حادثه منتظر

 

یه راهیه تا دوباره به توبرسه .

 

دلم گرفته، ای خدا

 

گریه امونم نمی ده ،چرا دیگه حتی دلم

 

تو رونشونم نمی ده .

 

گناه بی باوری مو ، خودم به گردن می گیرم.

 

اگر نگیری دستامو ، تو دستای غم می میرم .

 

دلم گرفته ، ای خدا

 

واسه رسیدن به تو ،یه فرصت تازه می خوام .

 

دوباره دستامو بگیر ، مثل روزای بی کسی.

دلم گرفته ،ای خدا حتی بهشتو نمی خوام


[+] نوشته شده توسط тαηнα در 20:25 | |







باز هم من تنها...

هر کسی هستی و هر جا که تو مسکن داری، برایت،یک بغل آرامش،

یک دوجین پاکی و صدق،

بی کرانی از فهم،آرزو دارم من.

نیستی تو اما . . .

هر کجایی هستی، عاشق و پاک و سلامت باشی.

باز هم ، در همین فکر آشفته ی خویش، عارفانه ، . . .

من به تو می رسم ، انگار دوباره . . .

باران بند آمد،

باز هم من تنها،

 

 


[+] نوشته شده توسط тαηнα در 20:25 | |







اگر دوستم داری

اگر خیال داری دوستم بداری همینک دوستم بدار

 اکنون که زنده ام

صبر نکن تا بمیرم

 بدان که آنوقت هرگز صدایت به گوشم نخواهد رسید

و مجبور میشوی حرفهای ناگفته قلب ساده ات را

در فراسوی یک مشت خاکستر سرد

پنهان کنی


پس اگر ذره ای عشق من در دلت مأوا دارد

اگر دوستم داری

بگذار تا زنده ام بدانم

 


[+] نوشته شده توسط тαηнα در 20:25 | |







صبر کن...

صبر كن عشق زمین گیر شود - بعد برو

                                       یا دل از دیدن تو سیر شود – بعد برو

 

ای پرنده به كجا؟! قدر دگرصبر بكن

                                      آسمان پای پرت پیر شود – بعد برو

 

باش با دست خود آیینه را پاك بكن

                                      نكند آیینه دلگیر شود – بعد برو

 

یك نفر حسرت لبخند تو را می بارد

                                     خنده كن عشق نمك گیر شود – بعد برو

 

خواب دیدی شبی از راه سوارت آمد

                                    باش تا خواب تو تعبیر شود – بعد برو


 


[+] نوشته شده توسط тαηнα در 20:25 | |







بعضي آدمها........

بعضي آدمها يهو ميان... يهو ميشن همه زندگيت...

يهو ميشن همه دلخوشيت...

يهو ميشن دليل خنده هات...

يهو ميشن دليل نفس کشيدنت... ...

بعد همينجوري يهو ميرن...

يهو گند ميزنن به همه آرزوهات...

يهو ميشن دليل غصه هات و اشکات...

يهو ميشن دليل بالا نيومدن نفست...

کاش ميدونست

7



[+] نوشته شده توسط тαηнα در 6:24 | |







چندجمله ی عاشقانه به زبان فینگلیشی

 

 

Zendegi ra az darya biamooz ke baraye dar aghoosh gereftane sahel aram o gharar nadarad!!!...

Hasrati gar be delam hast haman doorie tost man parastooye khazan dide o khamooshe to@m!!!...

Man az tarze negahe to negahe mobhami daram negahat ra magir az man ke ba an alami daram!!!...

Hala man ye gooshe tanham ba ye axe yadegari rafti bivafa o gofti doostam nadari…hala bade raftane to man ye gooshei neshaste hei migamm kojai akhar akhe man del be gi bastam…ey mosafer!ey joda nashodani!gam@t ra aramtar bardar!az baram aramtar begzar!ta be kame del bebinamet…!

Be khatere ki zende hasti?ba in ke delam mikhast ba tamame vojood dad bezanam “be khatere to”behesh goftam be khatere hich kas .porsid :pas be khatere che zende hasti? Ba in ke delam faryad mizad “be khatere to”ba yek boghze ghamgin goftam be khatere hich chiz…!!! Azash porsidam to be khatere chi zende hasti ? dar hali ke ashk too cheshmash jam shode bood!!! Goft: be khatere kasi ke be khatere hich zende ast…!!!

Che maghroorane ashk rikhtim che maghroorane sokoot kardim. Che maghroorane eltemas kardim. Che maghroorane az ham gorikhtim, ghoroor hadyeye sheitan bood va “eshgh” hadyeye khodavand, hadyeye sheitan ra be ham taghdim kardim va hadyeye khodavan ra az ham penhan kardim.

Baraye koshtane parande yek gheichi kafist, lazem nist ann ra dar ghalbash foroo koni ya galooyash ra ba an shekafi, parhayash ra bezan khatere paridan ba an kari mikonad ke khodash ra be @maghe dareha part mikonad.

Va yek zare ehsas, mohebat va eshgh dar vojoodash nist oo ke bayad bekhanad nemifahmad eshgh chist!!! Shekastane ye ghalb che dardist ! Dardnak ary an ke bayad bekhanad digar layeghe in daftar va neveshtehaye deltangim nist.

Vaghti deltang shodi be yad biar kasi ro ke kheili doostet dare .

Vaghti na omid shodi be yad biar kasi ro ke tanha omidesh toi .

Vaghti por az sokoot shodi be yad biar kasi ro ke be sedat mohtaje .

Vaghti delet khast az ghose beshkane be yad biar kasi ro ke tooye delet ye kolbe sakhte.

Vaghti cheshmat tohi az tasviram shod be yad biar kasi ro ke hata tooye axesh behet labkhand mizane.

Vaghti be angoshtat negah kardi be yade kasi ro ke dasthaye zarifesh  laye angoshtat gom mishod .

Vaghti shoonehat khaste shod be yad biar kasi ro ke hegh hegh e geryash oonaro milarzoonad .

Aagar ye rooz boghz galoot ro feshord behet ghoul nemidam ke mikhandoonamet vali mitoonam bahat gerye konam .

Age ye rooz nakhasti be harfam goosh bedi ghuol midam saket basham .

Agar ye rooz khasti dar beri bazam khabaram kon ghuol nemidam ke azat bekham vaisi ama mitoonam bahat bedavam .

Ama age ye rooz soraghamo gerefti o khabari azam nashod hatman be didanam bia hatman behet ehtiaj daram .

Gher az ghame to eshghe to nadaram, gham digar shadam ke joz in nist mara hamdame digar….!

Ze darde eshghe to ba kasi hekayati ke nakardam, chera jafaye to kam shod? Shekayati ke nakardam .

Hargez nadidam bar labi labkhande zibaye to ra, hargez nemigirad kasi dar ghalbe man jaye to ra .

Ey eshgh shekasteim mashkan ma ra, in goone be khak mayafkan ma ra, ma dar tobe cheshme doosti mibinim, ey doost mabin be cheshme doshman ma ra .

Rasme zamoone : to cheshm mizari man ghayem misham … ama to yeki dige ro peida mikoni .

Marg an nist ke dar ghabre siah dafn shavam marg an ast ke az khatere to ba hameye khatereha mahv shawam .

Dar parking e khateratam cheshmane to ra park kardam va b@desh ham delat ra panjere kardam ta az delam nari .

Eshgh faramoosh kardan nist balke bakhshidan ast eshgh goosh kardan nist balke dark kardan ast eshgh ja zadan o kenar keshidan nist balke sabr kardan o edame dadan ast.

Hes ke peida shod eshgh baridan gereft hich midani ramze ashegh boodan faghat din ast: sade boodan, sade didan va sade paziroftan o ..pas sade migooyam…. Doostat daram .

Eshgh ba ghoroor zibast vali agar eshgh ra be gheimate foroo rikhtane divar ghoroor garai koni…an vaght ast ke digar eshgh nist…sadaghe ast .

Man edea nemikonam hamvare be yade kasani hastam kke doosteshan daram vali mitavanam edea konam ke lahazati ke be yadeshan nistam niz doosteshan daram .

Yek mordab baraye be dastt avardane yek niloofar salha mikhabe ta arameshe niloofar be ham nakhore pas age kasi ro doost dari baraye dashtanesh hata salha sabr kon .

Goftam be gole zard chera range mani afsorde o deltang chera mese maniman asheghe ooyam ke rangam shode zard to asheghe kisti ke range mani ?

Nefrin be oonai ke rooye delha pa mizaran ta ke mibinan asheghi miran o tanhat mizaran nefrin be admhai ke too sineha del nadaran ashegh ashegh kishan rahm o morovat nadaran .


[+] نوشته شده توسط тαηнα در 23:7 | |







تنهایی ام


میزنم کبریت بر تنهایی ام
تا بسوزد ریشه بیتابی ام
میروم تا هر چه غم پارو کنم
خانه ام را باز هم جارو کنم

(¯`v´¯)
`*.¸.*´
¸.•´¸.•*¨) ¸.•*¨)
(¸.•´ (¸.•´ .•´ ¸¸.•¨¯`•
  ****            ****  
***____*** ***__ ***
***________****_______***
***__________**_________***
***_____________________***
***_____________________***
***________________***
***_________________***
***_______________***
***___________***
***_______***
***___***
  *****    
***  

•.♥"دستم" را بگير
و مرا ببر به دور "دست" هايی که
در "دست رس " هيچ "دستی" نباشم♥.•
 ______________________


[+] نوشته شده توسط тαηнα در 22:46 | |







حرف دلم با خدا.................

خدایا دلم میخواد تا جون دارم فریاد بزنم

كاش میشد خیلی راحت حرف زد تمام حرفهایی كه یه عمر بر قلب كوچكت سنگینی میكنند تمام چیزهایی كه یه عمر روح تو را اذیت كردند

خدایا میدونم در همین 28 سال زندگیم فقط تورو اذیت كردم راستش تو تنها كسی بودی كه همیشه داشتم تو تنها كسی بودی كه كه همیشه پیشم بودی و هرگز تنهام نگذاشتی خدایا تو همه دارایی منی همه وجودم ازت ممنونم به خاطر اینكه همیشه دوستم داشتی حتی وقت هایی كه بد بودم حتی وقتهایی كه ناسپاس بودم حتی وقتهای كه من فراموشت كردم وقتهایی كه گناه كردم و تو دم نزدی خدایا دلم میخواد تا جون دارم فریاد بزنم خدایا من تنها تورو دارم تنهام نذار خدایا خیلی تنهام از این ادما دلگیرم برخی اذیتم كردند هیچ وقت به معنای واقعی دوستم نداشتند هر وقت هم كه واژه دوست داشتن به كار بردند دروغ گفتند برای دروغ گفتنشون هزار دلیل داشتند ولی حیف كه من هیچ وقت با اینها بد نبودم من با اینها بد نبودم ولی اینها با من بد بودند با اینا مهربان بودم با من نامهربان بودند

خدایا من معامله را غلط كردم من دلی را نشكستم اگر شکستم من رو ببخشند ولی هر لحظه دلم شكست داغون شدم و دم نزدم كاش انقدر كه با اینها مهربان بودم با تو مهربان بودم مهربان خدای من منو ببخش
من همه ادم هارو صمیمانه با همه وجودم دوست داشتم نه دروغی بود نه ریایی پس چرا شكستند مرا پس چرا هیچ وقت تشكری نكردند و دستم را با مهربانی نگرفتند به رنج اینان رنجور و به خوش هایشان دلخوش بودم به غمشان غمگین به شادیشان شاد بودم خدایا خودت همیشه شاهدم بودی شاهد همه چیز من ازحنده هایم تا شادیهایم خدایا میدونم همیشه دوستم داشتی و همیشه به یادم بودی میخواهم فراموشم نكنی میخواهم تنهام نذاری بیشتر از همیشه امروز محتاج توام

 

 
 

 


[+] نوشته شده توسط тαηнα در 8:3 | |







یاده قدیما بخیر

یاده قدیما بخیر

 

پدرش سینه اش را مقابل گلوله دشمن

برهنه کرد و نگذاشت به حریم ایران
تجاوز کنند...
و تو سینه ات را مقابل دوربین دشمن
برهنه کردی و
گذاشتی به شرافت ایران
تجاوز کنند...

[+] نوشته شده توسط тαηнα در 17:54 | |







چراوقتي که آدم تنها ميشه

 


چراوقتي که آدم تنها ميشه

 غم وغصه اش قديه دنياميشه

 ميره يک کوشه ي پنهون مي شينه

 اونجارو مثل يه زندون مي بينه چراوقتي که آدم تنها ميشه

 غم وغصه اش قديه دنياميشه

 ميره يک کوشه ي پنهون مي شينه

 اونجارو مثل يه زندون مي بينه

 غم تنهايي اسيرت مي کنه

 تابخواي بجنبي پيرت مي کنه

 وقتي که تنها مي شم اشک توچشم پرمي زنه

 غم مياديواش يواش خونه ي دل درمي زنه

 ياداون شبها مي افتم زيرمهتاب بهار

 توي جنگل لبه چشمه مي نشستيم من ويار

 غم تنهايي اسيرت ميکنه

 تابخواي بجنبي پيرت مي کنه

 مي گن اون دنياديگه مثل قديمانمي شه

 دل اون آدمازشته ديگه زيبانمي شه

 اون بالا بادداره زاغ ابرارو چوب مي زنه

 اشک اين ابرازياده ولي دريانمي شه

 غم تنهايي اسيرت مي کنه

 تابخواي بجنبي پيرت ميکنه

 

 غم تنهايي اسيرت مي کنه

 تابخواي بجنبي پيرت مي کنه

 وقتي که تنها مي شم اشک توچشم پرمي زنه

 غم مياديواش يواش خونه ي دل درمي زنه

 ياداون شبها مي افتم زيرمهتاب بهار

 توي جنگل لبه چشمه مي نشستيم من ويار

 غم تنهايي اسيرت ميکنه

 تابخواي بجنبي پيرت مي کنه

 مي گن اون دنياديگه مثل قديمانمي شه

 دل اون آدمازشته ديگه زيبانمي شه

 اون بالا بادداره زاغ ابرارو چوب مي زنه

 اشک اين ابرازياده ولي دريانمي شه

 غم تنهايي اسيرت مي کنه

 تابخواي بجنبي پيرت ميکنه


[+] نوشته شده توسط тαηнα در 10:45 | |







.....

 

گـــــاهی ارزش واقعی یک لحظه را


                 تا زمانی که به یک  "خـاطره"  تبدیل شود نمی‌فهمیم!

 


[+] نوشته شده توسط тαηнα در 10:39 | |







هیاهوی رنگ ها


گفتند عینک سیاهت را بردار
دنیا پر از زیباییست!!!
عینک را برداشتم.......
وحشت کردم از هیاهوی رنگها
عینکم را بدهید
میخواهم به دنیای یکرنگم پناه برم

 

 

 

 


[+] نوشته شده توسط тαηнα در 10:39 | |







دلم خیلی برات تنگ شده خیلی

 

 

سلام/ یعنی دلم برایت تنگ شده بود.

- سلام/ یعنی من هم همین طور.

 امروز هوا کمی سرد شده/ یعنی دیروز نبودی.

 شاید بارون بیاد/ یعنی امروز هستم، نکاهم کن.

- شعری رو که خواستی پیدا کردم/ یعنی دیروز همه اش به فکر تو بودم.

- میخوام بذارمش تو قاب که هر روز بخونمش/ که هر روز به یاد تو باشم.

- وسط های شعر گریه ام گرفت/ بس که به تو فکر کردم.

فقط شعر خوبه که آدم رو به گریه می اندازه/ کاش آن لحظه پیش تو بودم.

- اون جا که درباره ی ترسیدن از عشق بود./ من از عشق تو می ترسم.

- یکی هم برای تو قاب میکنم. دوست داری؟/ دوستت دارم.

- دوستت دارم/ دوستت دارم...



[+] نوشته شده توسط тαηнα در 10:39 | |







تنهاتر از همیشه...

 

تنهاتر از همیشه ، در ایوان نشسته ام

                                                ماه درشت

                                                             یاس هزار پر

                                               ماه درست

                                                           باغ کبوتر

                                              ماه تمام

                                                          تازه و تر

بر آب های نیلی شب،بال می زند

                      من نیز،پا به پایش

                                       با بال بسته ام!

تنها تر از همیشه

جام می ام تهی ست

جام غمم پر است.

وز جام دل مپرس،

کاین جام را به سنگ صبوری شکسته ام

شب، همره نسیم و ستاره

با کاروان یاس و کبوتر

تا کوچه باغ های سپیده

آهسته می رود....

من نیز،پا به پای سه تار گسسته ام!!!!!!!!


[+] نوشته شده توسط тαηнα در 10:39 | |



صفحه قبل 1 ... 48 49 50 51 52 ... 57 صفحه بعد